مهم نیست که چقدر بازیهای ویدیویی رو دوست داشته باشیم و باهاشون وقت بگذرونیم؛ بعضی بازیها هر چقدر هم که خوب یا پرمحتوا باشن، پایانبندی خوبی ندارن و ما رو ناامید میکنن. توی این قسمت از تیم ، سراغ بچههای تحریریه رفتیم و ازشون خواستیم تا پایانبندیهای ناامیدکننده بازیها رو بهمون بگن.
بازی Deus Ex: Mankind Divided شاید یکی از ناراحتکنندهترین بازیهای ده سال اخیر باشه. نه به خاطر اینکه بازی بدی باشه. اتفاقا کاملا برعکس، قسمت دوم داستان آدام جنسن از خیلی لحاظ واقعا فوقالعاده هست و یه معیار استاندارد برای بازیهای Immersive Sim. اما Mankind Divided بازیای بود که بزرگترین دشمنش، ناشرش یعنی اسکوئر انیکس بود. فکر نمیکنم بازیکنی وجود داشته باشه که Mankind Divided بعد تموم کردن بازی حداقل یه ذره ناامید نشده باشه. چون به هر دلیلی، این بازی از یه داستان کامل به بخش اول از دو، یا شاید حتی سه بخش اون داستان کامل تبدیل شده بود. کلی سوال بیپاسخ موندن، کلی قوس داستانی ناقص موندن، تکلیف خیلی از شخصیتا نامشخص موند. و تو سال ٢٠١6 که بازی اومد میتونستیم امیدوار باشیم که با دنبالههای بعدی جواب سوالاتمون رو بگیریم. ولی بازی به دلایل زیادی که مقصر بخش اعظمی ازشون اسکوئر انیکس بود، یه شکست تجاری بود. از اون موقع تا حالا Deus Ex به یه فرنچایز مرده تبدیل شده و سازندهاش، آیدوس مونترئال، رفته سراغ پروژههای متفاوت. و الان درد این قضیه برای من بیشتر هم شده چون آخرین بازی آیدوس Guardians of the Galaxy بود، که واقعا واقعا واقعا دوستش دارم. و الان نمیدونم که بیشتر دلم میخواد دنباله داستان آدام جنسن رو ببینم، یا نگهبانان کهکشان. و متاسفانه شاید سناریویی که در واقعیت اتفاق بیفته، «هیچ کدوم» باشه.
تو بررسی Dying Light 2 نوشتم که این بازی کیلومترها با چیزی که تصور میکردم و انتظار داشتم فاصله داشت. بحث فنی قابل درک بود به این خاطر که پروسه ساخت بازی با مشکلات متعددی روبهرو شده بود. اما از طرفی قبول اینکه داستان بازی هم شامل این مشکلات شده و بخاطرش آسیب دیده واقعا نشدنی بود. ضعفهای مکرر داستان به مرور زمان خودشون رو نشون میدادن و وقتی به انتهای Dying Light 2 میرسید متوجه میشید همه چیز قراره ختم به دو تا گزینه ساده بشه. گزینههایی که واقعا احمقانن و پشتشون هیچ منطق خاصی وجود نداره. حاضرید دختری که تو خاطرات کودکی به یاد میاریدش و مثل خواهر بوده براتون رو نجات بدین یا دنیایی از آخرین بازماندههای انسانها؟ حتی یادمه به دلیل مشکلات فنی نتونستم بعد از آخرین کاتسین به بازی برگردم تا دنیا رو بعد از تصمیمم مشاهده کنم. اینجا بود که بازی رو پاک کردم و تصمیم گرفتم دیگه سراغش نرم!
بازی بتمن بی نظیره و راکستدی ترکوند این بازیهای اخیر ترکوند و هیچ شکی در این نیست. اما خود Arkham Asylum یک پایان بندی خیلی عجیب و غریب داشت که هیچوقت نتونستم اون رو هضم کنم. ابهت و کاریزماتیک بودن جوکر به این هست که در عین اینکه از نظر فیزیکی ضعف داره و جثه قوی نداره، با بازیهای روانی که راه میندازه و با هوشی که داره، همیشه بتمن رو عاصی میکنه. انگار که جوکر همواره یک قدم از شوالیه گاتهام جلوتر هست و نبرد بین جوکر و بتمن هیچ وقت به صورت یک نبرد تن به تن، نبرد جذابی از آب در نیومده. جوکر شخصیتی مثل شخصیت بین یا رازلغول و مسترفریز نیست و نه خیلی عضله داره و نه مهارت رزمی داره و نه حتی اسلحههای عجیب و غریب داره. جوکر حتی مثل بعضی دشمنان بتمن توی کار با اسلحه گرم هم خفن نیست. همه اینها نشون میده که جوکر خودش و ذهنش دشمن بتمن بودند، در تمام مسیر بازی هم این اتفاق میفته و صدای جوکر و آشوبی که به راه انداخته و… خیلی هیجان انگیز هست. اما امان از اون پایان بندی!جوکر یکهو یککوفتی به خودش زد و ناگهان تبدیل شد به یک ابرجوکر! یک پا هالک شد واس خودش و شروع کرد نبرد تن به تن با بتمن. بابا فاز چیه! چه کار دارید میکنید ؟ من در تمام مدت اینجوری بودم و این سوالات رو میپرسیدم از خودم. هی میگفتم یعنی چی. آخه چرا جوکر اینجوری باید بجنگه با من. مگه زورتون کردن اون رو اینجوری کنید! خلاصه که شاید عدهای از این جوکر خوششون هم اومد اما به نظر من خیلی چیز مسخره و عجیبی بود و برای یک بازی به اون جذابی و زیبایی، این پایان بندی کذایی خیلی بد بود. انتظار داشتم رویارویی نهایی با جوکر خیلی جذابتر باشه و انتظار نبرد گلادیاتوری واقعا نداشتم. خوشبختانه تا جایی که ذهنم یاری میکنه دیگه هیچ وقت هم تکرار نکردن این کار رو توی بازیها.
شما چی؟
از بازیای بهمون بگید که پایانش واقعا براتون ناامیدکننده بوده!
مطلب پیشنهادی:تیم : بازیهایی که از حافظه پاکشون میکنیم تا دوباره تجربهشون کنیماز شدو آو د کلوسوس تا واکینگ دد