بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
ملیجک ناصرالدین شاه را از این سایت دریافت کنید.
ماجرای نورچشمی ناصرالدین شاه که همسرانش از او متنفر بودند! + تصاویر
هیچ کسی حق تشر زدن به ملیجک را نداشت. این رفتار باعث شده بود که خیلی از نزدیکان و همسران شاه با او دچار مشکل باشند و از او بدگویی کنند.
۱۰:۰۱ - ۲۴ تير ۱۴۰۰ ۷۸۲۱۸۸۸
وبگردی مناسبتی نظر دادن اشتراک گذاری دانلود PDF
ماجرای نورچشمی ناصرالدین شاه که همسرانش از او متنفر بودند! + تصاویر
هیچ کسی حق تشر زدن به ملیجک را نداشت. این رفتار باعث شده بود که خیلی از نزدیکان و همسران شاه با او دچار مشکل باشند و از او بدگویی کنند.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره غلامعلی خان ملیجک که زمستان ۱۳۱۹ در حادثهای عجیب مُرد، حرف و حدیثهای زیادی هست.
خیلیها به اعتبار تصویری که علی حاتمی با بازی درخشان پرویز فنیزاده در سلطان صاحبقران از او ساخته است او را دلقک شاه میدانند، اما واقعیت این است که پسربچهای کوچک بود که سلطان صاحبقران دلمرده از مرگ گربهاش او را در اتاق امین اقدس عمه ملیجک دید و مهرش به دلش نشست و محبت ملوکانه را نثارش کرد و عزیز سلطان شد.
بیشتربخوانید
روزگاری که تلخک ها، صدای رعیت بودند / طنازان مردم نواز! + تصاویر
در روز ۲۷ شهریور ۱۲۵۷ شمسی در عباسآباد تهران به دنیا آمده بود. پدرش محمد نام داشت که به ملیجک اول ملقب شده است.
اصالت خانواده عزیزالسلطان از گروس بیجار بود و نقطه اتصال آنها به دربار شاه زبیدهخانم خواهر محمد بود.زبیده به روایت نزدیکانش برای همراهی انیسالدوله وارد دربار شد، اما از آنجایی که زنی معتمد و قابل اطمینان بود شاه او را مسئول خزانه شخصی و جواهراتش کرد و برای این که مشکلی نداشته باشد او را صیغه خود کرده و به او لقب امیناقدس داد. اما با محبوب شدن غلامعلی او مسئول نگهداری بچه شد.
روزی هنوز بچه زبان باز نکرده بود که شاه دید در حال نشان دادن گنجشکی روی درخت است و آن را به زبان گروسی ملیچه مینامد و شاه که خوشش آمد به او و پدرش لقب ملیجک داد.
هیچ کسی حق تشر زدن به ملیجک را نداشت. این رفتار باعث شده بود که خیلی از نزدیکان و همسران شاه با او دچار مشکل باشند و از او بدگویی کنند.
یکی از کسانی که به حد مرگ از عزیزالسلطان تنفر داشت اعتمادالسلطنه بود. او از ملیجک به عنوان بچه چرک و کثافت یاد میکرد و بارها در خاطراتش میگوید شاه با داشتن این همه فرزند زیبا چرا به این بچه بیادب و کثیف و بدبو دل بسته است.
ناصرالدین شاه از میان دخترانش دو تا از محبوب ترینشان یعنی تاج السلطنه و اختر الدوله را برای ملیجک انتخاب کرد. تاج السلطنه در برابر این انتخاب سرکشی کرد، اما اخترالدوله از نظر پدر تاجدارش سرپیچی نکرد.
زندگی عزیزالسلطان بعد از کشته شدن ناصرالدینشاه با افت و خیزهای زیادی روبهرو شد. با این که اخترالدوله طلاق گرفت، اما مظفرالدینشاه با او رفتار بدی نداشت. با این همه خیلی هم محبوب نبود و یک سمت خیلی معمولی یعنی منصب کشیکچیباشی داشت.
عزیز السلطان تا سال ۱۳۱۹ که زنده بود زندگی سختی داشت، زیرا از آن مرحمتهای شاه بابا و دیگر درباریان خبری نبود.
او سالهای پایانی عمر در خانهای محقر در حوالی خیابان سعدی زندگی میکرد؛ خیابانی که در نهایت محل فوت او شد. پیکر غلامعلیخان را در آرامگاه مستوفی در ونک به خاک سپردند.
منبع: جهان نیوز انتهای پیام/
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی مناسبتی
منبع مطلب : www.yjc.news
ملیجک دوم
ملیجک دوم
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
غلامعلی (ملیجک دوم)
زادهٔ ۲۷ شهریور ۱۲۵۷
تهران
درگذشت ۱۳۱۹ (۶۳ سال)
تهران
آرامگاه مقبره خانوادگی مستوفی، ده ونک تهران
ملیت ایرانی
پیشه مقرب ناصرالدین شاه قاجار
عنوان ملیجک، عزیز السلطان، سردار محترم، جوجوقدهده[۱]
همسر(ها) ۱-اخترالدوله،
۲-دختر کامران میرزا والدین
میرزا محمد خان گروسی ملیجک اول (پدر)
ملیجک، اثر یحیی غفاری
غلامعلی خان عزیزالسلطان (۱۲۵۷ خورشیدی در تهران - ۱۳۱۹ خورشیدی در تهران)، معروف به ملیجک و ملقب به عزیزالسلطان و بعدها هم سردار محترم. وی در کودکی دارای منصب امیر تومانی بود و همچنین مفتخر به دریافت شمشیر مرصع شد. او فرزند میرزا محمد خان گروسی ملیجک اول و برادرزاده امینه اقدس گروسی یکی از زنان سوگلی و از امینان دربار ناصرالدینشاه بود و راه ورود وی به دربار همین خویشاوندی با امینه اقدس بودهاست.[۲]زندگینامه[ویرایش]
تولد وی در بیست و یکم ماه رمضان سال ۱۲۹۵ قمری (۲۷ شهریور ۱۲۵۷ خورشیدی) بوده او فرزند میرزا محمدخان گروسی است. میرزا محمد خان را ملیجک اول و غلامعلی خان را ملیجک دوم میگویند.
وجه تسمیه ملیجک در واقع به این صورت بوده که: روزی این کودک یا همان برادرزاده امینه اقدس که تازه هم زبان باز کرده بود در حضور شاه با دیدن گنجشکی، به آن اشاره میکند و با زبان کردی و بیان شیرین کودکی و لهجه گروسی میگوید: (ملویجک، ملویجک) و این شیرینزبانی بسیار به دل ناصرالدینشاه مینشیند و این لغت را برای وی لقب قرار میدهد و به او ملیچک میگوید. ملیجک یا ملیچک تبدیل و تحریف همان ملویجک است.
به هر حال با خوش آمد شاه، و با وقوع اتفاق دیگری وی کاملاً مقرب درگاه شاه میشود و ماجرا از این قرار بوده که ناصرالدینشاه معمولاً در یکی از اتاقهای کاخ زیر یک چلچراغ و روی زمین میخوابید. یکبار رختخواب شاه را پهن میکنند و ملیجک کوچک هم آنجا بوده. این کودک با اشاره و زبان کودکی از شاه میخواهد که رختخوابش را جابجا کند و جای دیگری بیندازد و شاه نیز به این خواسته کودک مورد علاقهاش عمل میکند. پس از گذشت مدتی آن چلچراغ ناگهان به زمین افتاد و از بین رفت. شاه این اتفاق را به فال نیک گرفت و کودک را فرشته نجات خود میدانست و از این پس بود که روز به روز، شدت علاقه شاه به کودک زیادتر میشد، بهطوریکه این کودک زشت و لاغر و لجوج را بیشتر از فرزندان خود دوست میداشت و پس از آن هیچکس با هیچ خدمتی نتوانست به اندازه او محرم و مقرب درگاه شاه شود.
ملیجک خاطرات زندگی خویش را به خواهش احتشامالسلطنه به نگارش درآورد و از سال ۱۳۱۹ قمری تا سال ۱۳۳۶ قمری مشغول به این کار بود. به عبارت دیگر وی ۶ سال بعد از ترور ولی نعمت خود، نوشتن خاطرات را آغاز کرد و زمانی قلمش را زمین گذاشت که شاه بر تخت نشسته احمدشاه قاجار بود.
از سال ۱۳۰۹ هجری قمری، عمارت ملیجک در اختیار ملیجک قرار میگیرد و از سال ۱۳۱۲ هجری قمری، یعنی سال ازدواج با اخترالدوله، دختر ناصرالدینشاه وی در این مکان بودهاست. پس از ترور ناصرالدینشاه، اخترالدوله از وی طلاق میگیرد. ملیجک هم دختر کامران میرزا یعنی نوه ناصرالدینشاه را به همسری برمیگزیند. آنچه مسلم است، این است که ملیجک تا سال ۱۳۲۸ هجری قمری در این مکان زندگی میکردهاست. بین سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۹ هجری قمری، ملیجک ملک را تخلیه کرده و بهطور موقت در اختیار فردی به نام دکتر کردستانی قرار میدهد.
از سالهای پایان زندگی وی یعنی فاصله پایان نوشتن خاطرات تا مرگ وی اطلاع موثقی در دست نیست، مگر حکم بازنشستگی وی به عنوان پیشخدمت مخصوص ولیعهد (محمدحسن میرزا قاجار) که نشان میدهد ماهانه یک هزار ریال برایش مقرر شده بود. میگویند این حکم بر اثر اقدامات مستوفی الممالک با نظر رضاشاه صادر شد.
وی سالهای پایانی عمر در یکی از کوچههای فرعی چهارراه سیدعلی (سعدی) تهران و در نهایت گمنامی زندگی میکرد. او در سن ۶۳ سالگی و در یکی از شبهای سرد زمستان ۱۳۱۹ خورشیدی موقعی که شب هنگام به خانه بازمیگشت در بین راه ناگهان پایش درون تلی از کاهگل که وسط کوچه ساخته و رها کرده بودند فرورفت و به علت ضعف و سکته قلبی در همانجا درگذشت. جنازه وی در مقبره خانوادگی مستوفی در ده ونک به خاک سپرده شد. این مقبره هماکنون در وسط عرصه دانشگاه الزهرای تهران قرار گرفتهاست. از وی مجموعه خاطراتی برجای ماند که به کوشش محسن میرزایی منتشر شدهاست.
عصمتالدوله دختر شاه به همراه دو دختر دیگر و ملیجک
ناصرالدینشاه و ملیجک در شکارگاه
انیسالدوله و ملیجک
کودکی ملیجک
جستارهای وابسته[ویرایش]
عمارت ملیجک
فهرست لقبهای درباری دودمان قاجار
منابع[ویرایش]
مهندس ذاکرزاده، امیرحسین. «عمارت ملیجک، مجموعهای تاریخی در املاک مجلس». روزنامه اطلاعات، ۹ مهر ۱۳۸۶، شماره ۲۴۰۲۲، صفحه نخست ضمیمه
↑ رادیو زمانه
↑ «ʿAZĪZ-AL-SOLṬĀN – Encyclopaedia Iranica».
ردهها: اندرونی ناصرالدینشاهاهالی بیجاراهالی تهراناهالی گروسدرگذشتگان ۱۳۱۹زادگان ۱۲۵۷زادگان ۱۸۷۹ (میلادی)درگذشتگان ۱۹۴۰ (میلادی)اهالی ایران در سده ۱۹ (میلادی)
منبع مطلب : fa.wikipedia.org