مهدی
بچه ها کسی جواب رو میدونه ؟
متن نوحه های قدیمی روز عاشورا را از این سایت دریافت کنید.
متن نوحه عاشورا
متن نوحه عاشورا,متن مداحی عاشورا,متن مداحی روز عاشورا,متن نوحه برای شب عاشورا,متن نوحه روز عاشورا,متن مداحی شب عاشورای حسینی
متن نوحه عاشورا | متن مداحی عاشورا
مجموعه : شعر موسیقی ترانه
متن نوحه عاشورای حسینی به همراه مجموعه زیباترین متن مداحی عاشورا را در این نوشتار از سایت سماتک برایتان تهیه و جمع آوری کرده ایم که در صورت نیاز می توانید زیباترین متن نوحه برای شب عاشورا در مراسم عزاداری عاشورایی تان بخوانید. شما می توانید از میان این نوشته ها بهترین متن مداحی برای شب عاشورا را انتخاب کرده و در ظهر روز عاشورا برای مراسم تان بخوانید.
متن نوحه عاشورا
نوحه های شب عاشورای حسینی به مناسبت فرا رسیدن شب دهم محرم را در این مقاله خواهید خواند. متن نوحه عاشورا برای سینه زنی در شب دهم ماه محرم می باشد. متن نوحه برای شب دهم محرم و بهترین متن مداحی عاشورای امام حسین علیه السلام برای شما عزاداران و سروران گرامی در این نوشتار تهیه و تنظیم شده است.
بی قراری و بی قرارتم به خدا
تا نفس دارم من کنارتم به خدا
میرم هیچ کسی فردا واسه تو نمونه
روی من حساب کن که یادتم به خدا
فردا به جای همه شمشیر میگیرم
کافیه لب تر کنی واست میمیرم
نمردم که تنها شی نبینم غریب باشی بیا زیر دستاتو خودم بگیرم پاشی حسین جانم
زانوی غریبی بقل گرفتی چرا
گریه میکنی بی هوا میریزه دلم
زینبت نمیزاره اینجا تنها بشی
خواهرت نمرده هنوز عزیز دلم
امشب شب آخره دورت بگردم
آغوش وا کن که من گریه نکردم
نبینم چشم لشگر به پیراهنت باشه نبینم که یک خنجر توی گردنت باشه حسین جانم
من بمیرم آقا که بی هوا زدنت
بانیزه با شمشیر و با عصا زدنت
افتادی رو خاک و نفس نفس میزدی
خندیدن یه لشگر به دست و پا زدنت
ای پادشاه غریب ای پاره پیکر
ای شاه شیب الخضیب ای شاه بی سر
رو نیزه ست سرت ای وای
کو انگشترت ای وای با شمر و سنان میره کجا خواهرت ای وای حسین جانم
متن نوحه شب عاشورا
در شب عاشورای حسینی زیباترین متن نوحه شب عاشورای امام حسین و 72 تن از یاران ایشان را در این مقاله برایتان فراهم کرده ایم و امیدواریم دعاهایتان مورد استجابت حق قرار بگیرد.
عطشان ترین و خسته ترین رودها ،فرات
واکن گره ز بغض دل خویش، یا فرات
زان ظهر آتش و عطش و خون سخن بگو
هستم به درد و داغ دلت آشنا، فرات
ای ردّ دردهای زلال، اشک ماندگار
بر چهره ی بلا زده ی کربلا، فرات
از بسکه اشک ریخته شد در حکایتت
آب از سرت گذشت دگر بینوا فرات
دستت به دست ماه منیری رسیده بود
دستی که شد ز قامت آن مه جدا، فرات
دیدی فرود ضربت شمشیر کینه را
بر دست غیرت خلف مرتضی ،فرات
روحت به مشک بود و به دریا رسیده بود
سد شد مسیر و ریختی آخر کجا، فرات
دیدی شکسته کشتی آل نبی و بعد
گشتی محیط محنت و بحر بلا فرات؟
دیدم من آنچه را که ندیدی ز داغ دوست
داغی که زد شرر به دل خیمه ها، فرات
آن صید دست و پا زده در خون حسین بود
من شاهد تلاطم خون خدا فرات
تابیدم و ز تاب من آن دشت تف گرفت
از تشنگان دشت نکردم حیا، فرات
خورشید خون گریست و مکثی غریب کرد
پهنای سرخی اش ز افق بود تا فرات
دلمویه های غربت او ناتمام ماند
خورشید رفت و دهشت شب بود با فرات…
نوحه های عاشورای حسینی
سالیان درازی است که مسلمانان در شب شهادت امام حسین علیه السلام نوحه های عاشورای حسینی را می خوانند و زمزمه می کنند و چه خوب است در این ایام دهه اول محرم قلب و روح مان را کربلایی کنیم.
تا خیمهي تقرّب تو پر کشیده ایم
تو نور محض و ما ز تبار سپیده ایم
آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» کربلاست
در عاشقی به منزل آخر رسیده ایم
با عطر سیب پیرهنت مست می شویم
شیدائی قبیلهي عشق و عقیده ایم
دل بر شکوه جنت الاعلی نبسته ایم
وقتی بهشت را به نگاه تو دیده ایم
در بذل جان به راه تو مشتاق تر ز هم
عشق تو را به قیمت جان ها خریده ایم
لب تشنه ایم و در صف پیکار میرویم
وقتی که چشمه چشمه حقیقت چشیده ایم
کی دست میکشیم از این طوف عاشقی؟
با آنکه صد جراحت شمشیر دیده ایم
جان میدهیم و یک سر مویت نمیدهیم
در کربلا حماسهي عشق آفریده ایم
هفتاد و دو صحیفهي با خون نوشته ایم
هفتاد و دو کتیبهي در خون تپیده ایم
در جسم ما هنوز تب جانفشانی است
«هَل مِن مُعِین» بی کسی ات را شنیده ایم
خورشید نیزه ها شدی و در هوای تو
بر روی نیزه مثل ستاره دمیده ایم
متن نوحه روز عاشورا
اگر به دنبال متن نوحه روز عاشورا هستید با این بخش همراه ما باشید:
آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد…
بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد…
وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت
این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد …
ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود
ابری که روی صورت من را گرفت و بعد
انگار صدای مادری دلخسته می رسید
آری صدای گریه ی زهرا گرفت و بعد
همراه آن صدا تمامیِّ کودکان
ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد
هر کس که زنده بود از اهل خیام تو
مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد
دور از نگاه علمدار لشگرت
آتش به خیمه های تو بالا گرفت و بعد
((پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل))
متن نوحه عاشورا در کربلا
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفـت تا گـیرد بـرادر را عنان
سیل اشکش بـست بر وى راه را
دود آهش کرد حـیران شـاه را
در قفاى شاه رفتى هـر زمـان
بانگ مهلا مهـلااش بر آسمـان
کاى سوار سرگران کم کن شتاب
جان من لختى سبک تر زن رکاب
تا ببـوسم آن رخ دلـجـوى تو
تا بـبویم آن شـکـنج مـوى تو
شه سراپا گرم شوق و مست ناز
گوشه چشمى بدان سو کرد بـاز
منبع مطلب : www.samatak.com
اشعار مناسبتی
رفتن به محتوای اصلی
پنجشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۱ /۲۸ ذو الحجة ۱۴۴۳
مسیر
خانه » اخبار
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۵ شماره مطلب: ۴۸۳۹ تعداد بازدید: ۱۵۹۷۶۹ نظرات: ۴
اشعار مناسبتی-روز عاشورا
نوحه روز عاشورا (۱)
یک ماه خون گرفته۷-غلامرضا سازگارغریب مادر حسین مظلوم چگونه بر تو عزا بگیرم
توفقی کن کـه جای اکبر رکاب اسب تو را بگیرم
دلـم میکشد پـر بـه سویت برادر
مرو مرو مرو تا ببوسم گلویت برادر
حسینم، حسینم، حسینم، حسینم
مـرو بـرادر کـه بــار دیگـر به قـامت تو کنم نظاره
بـده اجـازه ز اشـک دیـده نثار راهت کنم ستاره
دعا کن دعا کن که زینب نباشد
ز هجر تو صورت به ناخن خراشد
حسینم، حسینم، حسینم، حسینم
مـرو بـه سـرعت کـه همرهت من دویـدم و از نفس فتادم
بـرس بـه دادم ز پـا فتـادم دو دست خـود را به سر نهادم
به دنبــال اسبت دویدم برادر
فتادم شکستم خمیدم برادر
حسینم، حسینم، حسینم، حسینم
اجــازهام ده کـه پیـش رویــت روان بکــام خطــر شــوم من
به حفظ جانت به پیش شمشیر و تیر و نیزه سپر شوم من
دعا میکنم از دل پرشراره
الهی به خیمه بیایی دوباره
حسینم، حسینم، حسینم، حسینم
نوحه روز عاشورا (۲)
یک ماه خون گرفته۷-غلامرضا سازگاراهل حرم قرآن بخوانید از دیده خوندل فشانید
فاطمه را خون در دو عین است
وداع آخر حسین است
گشته به پا شور قیامت دخت علی سرت سلامت
فاطمه را خون در دو عین است
وداع آخر حسین است
ای بلبل وحی مدینه خدا دهد صبرت سکینه
فاطمه را خون در دو عین است
وداع آخر حسین است
به جای زهرای شهیده ریزید آب از اشک دیده
فاطمه را خون در دو عین است
وداع آخر حسین است
واویلتـــا الله اکبـــر یک تن و یک دریای لشکر
فاطمه را خون در دو عین است
وداع آخر حسین است
جز اهلبیت بیپناهش در کربلا نبود سپاهش
فاطمه را خون در دو عین است
وداع آخر حسین است
ماتم به پا کن یا محمّد او را دعا کن یا محمّد
فاطمه را خون در دو عین است
وداع آخر حسین است
نوحه عاشورا (۳)
یک ماه خون گرفته۷-غلامرضا سازگارقرآن شده نقش زمین یا رسولالله جسم حسینت را ببین یا رسولالله
اللهاکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
شمـر آمـده در قتلگـاه آه واویلا زهـرا کنـد او را نگــاه آه واویلا
اللهاکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
آوای قـرآن از سـر نیزههـا آمد بر اهل عالم خبـر از کربـلا آمد
اللهاکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
سرت سلامت فاطمه دخت پیغمبر افتاده در خون یوسفت با تن بیسر
اللهاکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
زینب بیـا در قتلگـه کــن عزاداری از حنجر خشک حسین گشته خون جاری
اللهاکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
سکینه ازخون پدر چهره گلگون کن نفرین زسوز سینه بر شمر ملعون کن
اللهاکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
از چشم اهل آسمان خون دل ریزد از سنگهـای کربلا این ندا خیزد
اللهاکبر محشر به پا شد
سر حسین مظلوم از تن جدا شد
امام در آغوش یار (روز عاشورا)
یک ماه خون گرفته۷-غلامرضا سازگارصبـح محشـر پیشتـر از روز مـوعـود آمدی آفـتـــابـا تیــرهتـــر از چشـمـــۀ دود آمــدی
آسمــان از کـار مـاندی رنگ خود را باختی فـــاش بـرگـو جـان احمـد را کجــا انـداختی
ســــورۀ زلـــزال آیـــــات عــــذاب آوردهای ذوالجنـاح از قتلگـه خــون جـای آب آوردهای
شعلـه بـر فـرق زمین از بـام گردون ریخته وای بـر مـن از سـم اسبـان چرا خون ریخته
یـا محمد نـوک نـی خورشید تـابـان را ببین زیــر سـم اسبهـا سـی جـزءِ قرآن را ببین
پیکـر تـــوحید پـــامـال ســواران میشــود جــان شیـریـن محمـد تیــربــاران میشـود
بــاز اولاد سقیفـــه از پیمـبـــر مـــیبُــرند نــازنین ریحــانهاش را از قفــا ســر میبرند
یامحمد با سرشکت عرش را در خون بکش خــارهـا را از تــن ریحـــانهات بیــرون بکش
گــرگهـا بـر پیکـر تـوحید چنــگ انــداختند جـــای گــل در دامن گـودال سنگ انداختند
گشتـه از شــرم گـلــوی تشنـه او آب، آب
آفتــاب اینقــدر بــر ایــن پیکــر عـریان متاب
تیـرگی در دامـن صحـرا تلاطـم کرده است اسب بیصـاحب مسیـر خیمه را گـم کرده است
یـک تـن صد چاک و یک صحرای لشکر قاتلش زخــم روی زخــم بـر زخـم تن و زخم دلش
آنکـه تنهـا خیمههـا را داد دیشب پاس کـو
کــودکـی آتــش گـرفته دامنش عبـــاس کو
کـربلا گلخــانـۀ خــونیـن زهـــرایی شــده حنجـر ســـرخ علـیاصغـر تمـاشایی شده
شیرخوار شیر داور شیر میخواهد چه کـار حرمله یک حلق نازک تیر میخواهد چه کار
یابن زهرا خون اصغر را به اشکت پــاک کن تــا نـرفته زیـــر ســم اسـب او را خـاک کن
دسـت سـردار ولایـت قطـع از پیکـر شـــده لالــۀ لیــلا ز نیــش خـــارهـــا پــرپـر شده
جسم صدچاکش یکی گردیده با پیراهنش زخــم پیکـر بیشتـر از حلقههـای جوشنش
نیــزههــا و سنــگهــا و تیــغهـا و تیـرها آمــدنـد از چـــارســو بــر یـاری شمشیرها
از سقیفـه هیــــزم آوردنـد بـــاز افــروختند خیمههای وحی را چـون بیت زهرا سوختند
ای قیامت قامتان خوش روی خاک افتادهاید پـــارهپـاره قطعـهقطعـه چـاکچاک افتادهاید
بــار دیگـــر از رگ بیــداد خــون جاری کنید طــایـران بـــوستـان وحــــی را یــاری کنید
لالــهرویـــان تنــگ افتـــادنـد بیـن خــارها دیــدهانـد از چـار جـانب مـرگ خـود را بـارها
یا محمد حمزه کو عباس کو جعفر کجاست زینب مظلومه را کشتند پس حیدر کجاست
طــایـری بشکستـه از تیــر حــوادث بـال او همچـو شــاهین لشکـری انـداخته دنبال او
منبع مطلب : www.balagh.ir