بیوگرافی مرجانه گلچین و همسرش + حواشی و اینستاگرام

بیوگرافی مرجانه گلچین و همسرش 

در اینبخش بیوگرافی مرجانه گلچین بازیگر محبوب سینما و تلویزیون را مرور می‌کنیم. مرجانه گلچین یکی از پرحاشیه ترین بازیگران زن کشورمان می باشد، او در دوران اوج بازیگری خود ودر سنین جوانی بازی هاي بی نظیری از خود ارائه داد و بعد ازآن خبر مهاجرت او بـه خارج کشور موجب کمرنگ شدن نام وی شد. او پس از بازگشت بـه ایران دوباره حرفه بازیگری را دنبال کرد و اینروزها یکی از محبوب ترین ها می‌باشد.

مرجانه گلچین متولد 2 / 12 / 1347 می باشد

 

بیوگرافی مرجانه گلچین

 

مرجانه گلچین متولد دوم اسفندماه ۱۳۴۷ در شهر تهران اسـت. اصلیت پدرش آذری و اصلیت مادرش شمالی اسـت. خانواده مرجانه گلچین از خانواده هاي پرجمعیت اسـت. جالب اسـت بدانید او فرزند آخر خانواده اسـت و شش خواهر و برادر دارد.

خواهرش منیژه گلچین و دختر عمویش مرحومه نادیا دلدار گلچین از بازیگران سینما و تلویزیون بودند. کریم آتشی کارگردان سینما همسر سابق او بوده اسـت و با توجه بـه شایعاتی کـه عکس هاي او و فرزندانش را منتشر می کنند باید بدانید او هیچ فرزندی ندارد.

 

مرجانه گلچین می‌گوید مـن مادر نشدم

«مـن مادر نشدم.» این جمله شاید خیلی کوتاه باشد اما تصمیم‌گیری برای آن کار اسانی نبود اما تصمیمی بود کـه گرفتم. دلیلش هم این بود کـه مـن عاشق کارم بودم و این وقف بودن در کار با مسئولیت مادری ام در تضاد بود. بـه خودم می‌گفتم، بچه رسیدگی و پرستاری میـــخواهد و نمیتوان وی را بـه بهانه کار بحال خود رها کرد.

 

شروع فعالیت های بازیگری مرجانه گلچین

در نوجوانی بخاطر علاقه اش بـه موسیقی بـه هنرستان موسیقی رفت ودر رشته نوازندگی تار فارغ‌التحصیل شد. خواهرش بازیگر بودو با تشویق هاي خواهرش بازی در تئاتر را شروع کرد. نخستین حضورش در تلویزیون سریال آینه بود.

مدت ۱۰ سال از بازیگری دور بود کـه دلیلش ازدواج و توافق با همسرش سر این موضوع بود. دراین مدت از ایران خارج شد و بـه انگلیس مهاجرت کرد. او از سال ۱۳۷۴ تا سال ۱۳۸۳ در میان ایران و انگلیس معاشرت میکرد.

 

طعم دو جنس شهرت! را چشیدم

طی سال‌هـای اخیر مـن طعم دو جنس متفاوت شهرت را چشیده ام، در دهه شصت بخاطر بازی در فیلم هاي درام بیشتر مـن را بعنوان یک ستاره جوان می شناختند. اما خب بعد از مدتی وقفه و حضور دوباره در عرصه بازیگری با سریال «بزنگاه»، مسیر حرفه اي مـن تغییر پیدا کرد.

مـن نقش زنهایی را بازی کردم کـه تا بـه آن روز، نظیرش کمتر در تلویزیون دیده می شد، این نقش هم بـه مانند نقش هـای گذشته حسابی بـه دل مخاطبان نشست و باعث شد شهرت را از جنس جدیدی تجربه کنم، اینبار هم مثل دهه شصت مخاطبان بازیهای مـن را دوست داشتند و بـه کارهایم توجه نشان می دادند.

 

نقش هایم را در خیابان پیدا می‌کنم

خیلی‌ها بـه مـن می‌گویند این نقش‌هایی کـه شـما بازی می‌کنید، خیلی واقعی هستند، مثلاً خاله یا عمه و… دقیقا همان خصوصیات را دارند، چکار می کنید کـه نقشهایتان آن قدر واقعی از آب در میآید.

شاید بخشی از این موضوع بـه این خاطر اسـت کـه مـن نقشهایم را از دل جامعه انتخاب میکنم و بـه قانون «خوب دیدن» در بازیگری عمل میکنم، مـن همیشه در کوچه و خیابان بـه حرکات مردم دقت میکنم و انها را بادقت بـه ذهنم میسپارم و همین موضوع باعث می شود کـه نقش‌هـای مـن بـه مردم جامعه نزدیک شود، چون در واقع وام گرفته از آنهاست.

 

ازدواج و همسر مرجانه گلچین

مرجانه گلچین بازیگر طناز سینما و تلویزیون پس از آشنایی با کریم آتشی کارگردان و تهیه کننده سینما با او ازدواج کرد. کریم آتشی قبل از ازدواج با مرجانه گلچین در مورد این کـه نمیخواهد همسرش در عرصه بازیگری فعالیت کند صحبت کرده بوده و مرجانه گلچین نیز این شرط را قبول کردند. مرجانه گلچین پس از ازدواج بـه انگلیس می‌رود و با تحصیل خودش را سرگرم می‌کند.

بدلیل این کـه خواهر و برادرش از سال هاي قبل در انگلستان ساکن هستند بـه انگلیس میرود. او بـه مدت ۱۰ سال از بازیگری دور می‌ماند. دلیل جدایی مرجانه گلچین از همسرش کاملا مشخص نیست اما احتمالا دلیلش این اسـت کـه مرجانه گلچین بـه عرصه بازیگری بازگشته اسـت. او پس از ۱۰ سال دوری از بازیگری با سریال کلانتر بـه قاب جادویی تلویوزیون بر میگردد.

 

مرجانه گلچین درمورد مهاجرت خود می گوید

درسم را در رشته کارگردانی در دانشگاه سوره ادامه دادم. البته برخلاف میلم؛ چون دلم می‌خواست کـه بازیگری بخوانم اما متاسفانه بـه حد نصاب نرسید. بعد از این بود کـه تصمیم گرفتم برای همیشه از ایران بروم چون برادرهایم آنجا زندگی میکنند.

همین کار را هم کردم؛ اما راستش دلم برای ایران و کار و دوستانم تنگ شد. شهر زادگاه مـن رشت اسـت و ماهی یکبار هم کـه شده باید برای دیدن مادرم بـه آنجا بروم. مـن خیلی این شهر را دوست دارم

 

 

صفحه اینستاگرام مرجانه گلچین [email protected]

در آخر نیز مروری داریم بر صفحه اینستاگرامی خانم مرجانه گلچین و از زاویه نزدیک تری با او آشنا می‌شویم. خانم گلچین بیش از یک میلیون فالوور دراین شبکه اجتماعی دارد.

او درباره این عکس نوشته: بهانه اي زیبا تا درکنار همکاران گل کـه متاسفانه جای خیلی هاشون دراین عکس ها خالیه تایمی رو فارغ از حال و احوال بد این روزهامون بگذرونیم خداروشکر کـه هنوز سایه این بزرگان بر سرمون هست کـه نجابت و افتادگی و بزرگ منشیشون هنوز برای مـا کوچکترها کلاس درسی باشه?

او درباره این عکس نوشته:

دیگر چـه فرقی میکند

عشق رابه زبان بیاورم یا نه

تـو از چشم هاي مـن

کتابی بخوان….

او درباره این عکس نوشته: ارزش انسان بـه اینه کـه چقدر میتونه سختی بکشه و بازم ادامه بده? بزرگی مشکلات شـما میزان پیشرفتتون رو مشخص می کنه? انرژی رو با میزان حرکت میسنجن? بهمین دلیل شیطان میخواد کـه بنشینید?، بشین? ،خفه شو?، وبرای خودت احساس تاسف کن!!!!

 

?این همون چیزیه کـه شیطان از شـما میخواد?اما شـما باید شیطان رو ناامید کنید? نه خودتون رو? اونی کـه میخواد شـما رو زمین بزنه باید نا امید بشه?، قدم بـه قدم جلوبرید? ، گریه زاری رو بزارید کنار?، ادامه بدید? و نزارید چیزی جلو تونو بگیره ? امروز یک روز دیگه اسـت? لباست و بپوش و حرک کن ?

او درباره این عکس نوشته: خداروشکر کـه بـه نسبت گذشته خیلی دیدگاه مردم عزیزمون نسبت بـه طبیعت و حیوانات تعققیر کرده ولی هنوز راه طولانی در پیشه ولی مـا میتونیم ??

او درباره این عکس نوشته: اقا مـا رفتیم ? بدی خوبی دیدین بـه بزرگی خودتون ببخشین? نشد کـه بشه? هرچی صبر کردیم کاسه صبرمون لبریز شد ?، هرچه نقشه کشیدیم نقش براب شد ?هرچی بافتیم پنبه شد ?هر چـه ارزو کردیم بر باد شد?مـن باختم ?بدجوریم باختم?،فقط بزارین برررررررم مـن??

او درباره این عکس نوشته: دیشب در کافه رستوران نگیما تولد جناب مانی رهنما بـه دعوت صبا جان راد همسر گلشون درکنار اساتید و همکاران جان ?شبی خاطره انگیز?

او درباره این عکس نوشته:

تا شقایق هست، زندگی باید کرد

در دل مـن چیزی اسـت، مثل یک بیشه نور

مثل خواب دم صبح

و چنان بی تابم، کـه دلم می‌خواهد

بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه

دورها آوایی اسـت، کـه مرا می خواند

او درباره این عکس نوشته:

دوجین کار سرم ریخته

اول باید خورشید رابه آسمان سوزن کنم

و بعد منت ماه را بکشم تا بـه شب برگردد،

سپس بادها را هل بدهم تا دوباره وزیدن بگیرند

و آن قدر با گل‌ها حرف بزنم

تا بـه یاد آورند روزی زیبا بوده‌اند

بعد از تـو

این دنیا

یک دنیا

کار دارد